آغاز دهه کرامت و میلاد کریمه اهل البیت مبارک باد

معلم قرآن ژیگول

حجت الاسلام والمسلمین حسین انصاریان خاطره روز اول مدرسه خود را چنین بیان می کند:

«روز اولی که قرار بود به مدرسه بروم، کاملا روشن در ذهنم مانده است. پدرم دستم را گرفته بود و به سوی مدرسه می‌رفتیم. در راه به من گفت،  پسرم می‌دانی کجا می‌رویم؟ گفتم نه.

گفت می‌خواهم تو را جایی ببرم که سواد یادت دهند تا پس از مرگم بتوانی برایم قرآن بخوانی. آن روز آنقدر علاقه من به قرآن زیاد شد که تصمیم گرفتم زود طلبه شوم.»

 

حرف از مدرسه و کلاس قرآن که می شود، حاج‌آقا حرف‌های بسیار جالب‌تری هم می‌زند:

«زمان طاغوت یک معلم قرآن فکلی خوب داشتیم. با آنکه خیلی ژیگول بود و کراوات می‌زد، اما با روش خیلی خوبی بچه‌ها را به قرآن علاقه‌مند می‌کرد.

خودش خوب قرآن می‌خواند و به ما می‌گفت:«بچه‌ها قرآن را به عنوان قانون زندگی یاد بگیرید

این حرفش را هیچ وقت فراموش نمی‌کنم.


منبع : بصیرت

آسانسور بهشت


حضرت آیت الله بهجت در یکی از جلسات خود فرموده بودند :


مرحوم آیةالله العظمی شاه‌آبادی، استاد عرفان امام (اعلی‌الله مقامهما) می‌گفتند :

تمام علوم در سکرات موت و لحظه جان دادن، از انسان گرفته می‌شود

مگر علوم قرآنی


پس بروید به دنبال علمی که جاودانه است، یعنی قرآن را بخوانید و حفظ کنید (اصول کافی ج4 ص409 و ثواب‌الاعمال ص127)

و بدانید که آسانسور بهشت با قرآن کار می‌کند؛

یعنی هرچقدر بخوانی بالاتر می‌روی و هرجا که نخواندی آسانسور می‌ایستد و باید پیاده شوی.


حضرت رسول اکرم‌(ص) فرمودند: حَمَلَةُالقُرآنِ عُرَفاءُ اَهلِ الجَنَّةِ  حافظان و حاملان قرآن عارفان اهل بهشت هستند (بحار ج 92 ص 177 و معانی الاخار ص 226)

منبع : بصیرت

حکایتی آموزنده


نقل شده، مرحوم شاه آبادی (ره) گاهی به کسانی که به او بی احترامی و یا توهین می کردند به آرامی پاسخ می داد و در واقع توهین آن ها را با توهین پاسخ می داد. البته بدون اینکه طرف مقابل صدای آن مرحوم را بشنود. فرزند مرحوم شاه آبادی علت را از پدر پرسید که شما با این مقام معنوی چرا چنین می کنی؟ گفت: پسرم من از روزی که انتقام خدا را با چشم خود دیدم، بنا را گذاشتم که چنین کنم. ماجرا از این قرار بود که روزی به حمّام (عمومی) رفته بودم. وارد خزینه شدم. آب سرریز شد و کمی به سر روی یکی از افسران پهلوی (شاه ایران) پاشیده شد. وی به شدت بر افروخته و به من توهین کرد. من که در جمع حاضران نخواستم و شاید نتوانستم پاسخ او را بدهم. به آرامی گفتم واگذارت می کنم به خدا. از حمّام بیرون شدم و به منزل آمدم. ساعتی بعد فردی به منزل ما مراجعه کرد و درخواست کرد که به درب حمام بروم. علت را پرسیدم. گفت خود خواهی دید. آن افسر را دیدم که به هنگام بالا آمدن از پله های حمام نقش بر زمین شده و زبانش بند آمده! گویی لال از مادر زاده شده! با ایما و اشاره از من طلب عفو می کرد. دعا کردم و از خدا خواستم او را ببخشد. تا دعای من خاتمه یافت. زبان در کام او به حرکت درآمد و به دست و پای من افتاد. از آن روز وقتی کسی توهینی و یا اساعه ادبی به من می کند. دیگر او را به خدا واگذار نمی کنم. خودم به آرامی پاسخش را می دهم تا خدا انتقام نگیرد که منتقم بزرگی است.

عکس یادگار

پس از اتمام مراسم اختتامیه مسابقات کشوری موسسه جامعه القرآن الکریم و اهل البیت (ع) نوبت به رسیدن عکس های یادگاری رسیده بود، به ویژه اینکه تیم اعزامی از شوشتر شاد و خوشحال بود از سه رتبه ی برتری که کسب کرده بود.




عکس قرآن آموزان و نفرات برتر شوشتر با مدیر کل محترم موسسه جامعه القرآن الکریم و اهل البیت (ع)
حجت الاسلام و المسلمین سید محمد مهدی طباطبایی






عکس قرآن آموزان و نفرات برتر شوشتر با حافظ محترم کل قرآن کریم و افتخار جهان اسلام
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید محمد حسین طباطبایی